همان نیش باز لو دهنده



نشسته بودیم کنار هم، دمنوش های صورتی رنگ رو زده بودیم توی آبجوش و خیره به بخار هاش هیچی نمیگفتیم. یهو برگشت بهم گفت اسمشو خیلی دوست داره. گفت حس میکنه وقتی براش اسم هانیه رو انتخاب کردن روی زندگیش تاثیر گذاشته و باعث شده هم معنی اسمش، همیشه خوشحال و خوشبخت باشه. من فقط لبخند زدم. خیره به چایی فقط لبخند زدم. بهم گفت مطمئنه که این اتفاق برای منم میفته و یه روز به همین فکر میکنم که هم معنی اسمم، زندگیم بهشت شده.

بهش گفتم که زندگی من، همین الان هم بهشته. هیچ چیزی نیست که بخوام و نداشته باشم و آدم های خوب روی تک تک لحظات زندگیم جوونه زدن و همین برای بهشت شدن کافیه. مگه بهشت چه شکلیه؟ همینه دیگه. و گفت نه، هنوز نه. اسم من خیلی بهشت تر از زندگیِ الانمه.

اون اوایل به خودم میگفتم، بیا منطقی باشیم. یلدا هیچ فرقی با شب های دیگه نداره. یه دقیقه طولانی تر بودن به هیچ جای دنیا برنمیخوره که بخوایم واسه همین یه دقیقه جشن بگیریم. همین طور که صدای خنده های همسایه ها میپیچید توی خونه و میفهمیدم امشب یکم فرق داره، به خودم امید میدادم که قرار نیس توی این یک دقیقه ی اضافی، هیچ اتفاق خاصی بیفته. اون موقع ها دلم میخواست وِل کنمو برم. برم یه قطره بارون بشم. برم یه دونه ی انار بشم. برم کوچولو بشم و یه گوشه، جایی که کسی نبینتم، بمونم. آدم هر چی بزرگتر میشه غم و غصه هاشم بزرگتر میشه. دلشم سنگ تر میشه. 

اما تو بودی. تو بزرگ بودی و غم و غصه هات خیلی بزرگ بود. خیلی بزرگ. ولی دلت مثل بقیه بزرگا سنگ نبود. وقتی یه گوشه نشسته بودم، مثل اسمت آروم روی یکی از شونه هام نشستی. کنارم اومدی. چه شب یلدا بود. چه شب های بلند تر از یلدا. چه وقتی که چله ی بزرگ با سرماش میومد، تو فرشته ی نگهبان من بودی. حتی اسمم رو انتخاب کردی و روی زندگیم مُهر زدی که بهشت بشه. واقعا مگه بهشت چه شکلیه؟

من اشتباه میکردم. اون یه دقیقه کمترِ شب های دیگه، همون یه دقیقه ایه که حواست نیست و شیر روی گاز سَر میره. همون یه دقیقه بیشتر طول کشیدن بستن بند کفش هامه که نمیداره به اتوبوس برسم. اون یه دقیقه میشه وقتی حواسم نیست و حرفی میزنم که دلت میشکنه. و الان که شانس آوردم و یه دقیقه بیشتر دارم، دلم میخواد ببینم که از خنده قرمز شدی و زندگی من رو بهشت کنی. با اینکه وقتی میخندی با تموم زیبایی کنار چشمات چروک های غم و غصه های خیلی بزرگت رو میبینم ولی دلم میخواد بخندی. دلم میخواد بخندی و به این فکر میکنم که چقدر مادر بودن، چقدر فرشته بودن سخته.

امیدوارم طولانی شدن شب هات به اندازه ی همین یه دقیقه باشه. همین قدر کوتاه.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برگزيده مطالب دورهمی بلاگی برای فایل ها ایران آموزش و دانلود زندگیمون قصه نیست و نبود وبلاگستان بنفشه دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. مناقصات و مزایدات ساعته دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. تکنوتاو